*LOVE*

اصل عشق جانم همان دلدادگی است

دل به دل دادن ، همان دلبستگی است

عشق چیزی نیست که از یادم رود

روزی از سر آید و از پا رود

باید عاشق بود تا عشقت دهند

عشق تو بینند ، سپس مهرت دهنـد

عشق محدود زمان و وقت نیست

عاشقی کار دل سرسخت نیست !

+ شنبه 16 شهريور 1398 ساعت 14:41 توسط M.H

زن جوری عاشقت میشه که حس میکنی هیچوقت از پیشت نمیره.

ولی وقتی که میشکنه ...جوری میره که حس میکنی هیچوقت عاشقت نبوده!

+ سه شنبه 29 مرداد 1398 ساعت 15:1 توسط M.H

 

دلم هوای آغوشت را دارد

هوای شبی سرد در آغوش مردانه ات

هوای نوازشهای بی پایان و زمزمه های عاشقانه ات

بگو

تمام "تو"

مال "من" است

+ جمعه 18 مرداد 1398 ساعت 13:45 توسط M.H

 

این مثنوی شرح پریشانی من است
بشنو که سوگنامه ی بیداری من است
امشب نه این که شام غریبان گرفته ام
بلکه به یمن امدنت جان گرفته ام
گفتی غزل بگو، غزلم! شور و حال مرد
بعد از تو حس شعر فنا شد، خیال مرد
گفتم مرو که تیره شود زندگانیم
با رفتنت به خاک سیه می نشانیم
گفتی زمین مجال رسیدن نمی دهد
بر چشم باز فرصت دیدن نمی دهد
وقتی نقاب محور یکرنگ بودن است،
معیار مهرورزیمان سنگ بودن است،
دیگر چه جای دلخوشی و عشق بازی است
اصلا کدام احمق از این عشق راضی است
این عشق نیست، فاجعه ی قرن اهن است
من بودنی که عاقبتش نیست بودن است
حالا به حرف های غریبت رسیده ام
فهمیده ام که خوب تو را بد شنیده ام
حق با تو بود، از غم غربت شکسته ام
بگذار صادقانه بگویم که خسته ام
بیزارم از تمام رفیقان نا رفیق
اینها چقدر فاصله دارند تا رفیق
من را به ابتذال نبودن کشانده اند
روح مرا به مسند پوچی نشانده اند
تا این برادران ریاکار زنده اند
این گرگ سیرتان جفاکار زنده اند
یعقوب درد می کشد و کور می شود
یوسف همیشه وصله ی ناجور می شود
اینجا نقاب شیر به کفتار می زنند
منصور را هر اینه بر دار می زنند
اینجا کسی برای کسی، کس نمی شود
حتی عقاب در خور کرکس نمی شود
جایی که سهم مرد به جز تازیانه نیست
حق با تو بود، ماندنمان عاقلانه نیست
ما می رویم چون دلمان جای دیگر است
ما می رویم هر که بماند مخیر است
ما می رویم گرچه ز الطاف دوستان
بر جای جای پیکرمان زخم خنجر است
دلخوش نمی کنیم به عثمان و مذهبش 
در دین ما ملاک مسلمان ابوذر است
ما می رویم مقصدمان نامشخص است
هر جا رویم بی شک از این شهر بهتر است
از سادگی است گر به کسی تکیه کرده ایم
این جا که گرگ با سگ گله برادر است
ما می رویم ماندن با درد فاجعه است
در عرف ما نشستن یک زن فاجعه است
دیریست رفته اند امیران قافله
ما مانده ایم قافله پیران قافله
این جا دگر چه باب من و پای لنگ نیست
باید شتاب کرد مجال درنگ نیست
بر درب افتاب پی باج می رویم
ما هم بدون بال به معراج می رویم

 

+ سه شنبه 20 مرداد 1394 ساعت 1:29 توسط M.H

 

 

+ دو شنبه 11 آذر 1392 ساعت 21:24 توسط M.H

سر بروی شانه های مهربانت میگذارم

عقده ی دل میگشایم

گریه ی بی اختیارم

از غم نامردمی ها بغض ها در سینه دارم

شانه هایت را برای گریه کردن دوست دارم

 

عکس های فانتزی با مضمون رنگ صورتی - jazzaab.ir

 

 

+ جمعه 8 آذر 1392 ساعت 15:43 توسط M.H

مــُحــکــَمـ راهـ بــــرو دُخــتــَـر ...  



تـــو عـــآشـِـق شـُــدے ... جَــنــگـــیـــدے  



و ...حــالا..تـَــنــهــایـــے!



سَـــرتـــو بِـــگــیـــر بـــالا ... !!  



اون لــیـــاقـــتــ جـَــنــگــیـــدن نـــداشــتـــ ...

 

 

دختر و پسر رمانتیک

 

 

+ دو شنبه 20 آبان 1392 ساعت 17:26 توسط M.H

یکنفر در همین نزدیکی ها

چیزی

به وسعت یک زندگی برایت جا گذاشته است …

خیالت راحت باشد

آرام چشمهایت را ببند

یکنفر برای همه نگرانی هایت بیدار است

یکنفر که از همه زیبایی های دنیا

تنها تو را باور دارد …

 

 

 

+ پنج شنبه 16 آبان 1392 ساعت 15:12 توسط M.H

یه نفر یه جایی یه وقتی تموم رویاش لبخند تو بود پس یه وقتی یه جایی با یه لبخند یادش کن.

+ یک شنبه 24 شهريور 1392 ساعت 1:24 توسط M.H

جســـارت مـــی خــــواهــد!!!

نــزدیــک شــدن بــه افــکــار دختــری...

کــه روزهـــا...

مــردانــه بـــا زنــدگــی مــی جنـــگد ...

امــا شـــب هــا......

بالــشـتـش از هـــق هـــق هـــای دختــــرانه خیــــس اســـت ... !

+ شنبه 16 شهريور 1392 ساعت 23:33 توسط M.H